«پيتر پارکر» (مگواير) هنوز براي روزنامه ي «ديلي باگل» کار مي کند و هنوز آماده است تا در هيئت «اسپايدر من» به کمک مردم بشتابد. تا اين که يک توده ي سياه رنگ ماوراي زميني خود را به بدن او مي چسباند و «پيتر» را متوجه نيمه ي تاريک وجودش مي کند. به اين ترتيب يک «اسپايدر من» خشن و بي رحم پا به عرصه مي گذارد...
یک وکیل که از ازدواج خود ناراضی است دوباره به همکلاسی های سابق خود ملحق میشود. آنها هرکدام با روش های مخرب خود مشکلاتشان را حل میکنند...
«جان» یک سارق اتومبیل هست که از شانس بدش در مکانی نا مناسب گیر می افتد و به دوره زندان محکوم می شود، اما...
بهترین دوست «تیم رابینسون» در تمام دنیا یک زامبی پوسیده شش فوتی به نام «فیدو» است. اما وقتی «فیدو» همسایه آنها را میخورد «تامی» مجبور می شود هر کاری بکند تا «فیدو» را به عنوان یکی از اعضای خانواده کنار خود نگه دارد...
نيويورک، زمان حال. «ديويد کالاوي» روان کاو (دنيرو)، پس از خودکشي همسرش، هم راه با دخترش، «اميلي» (فانينگ) به شمال نيويورک مي رود. «اميلي» يک دوست خيالي براي خودش ساخته به نام «چارلي» که به شدت تحت تأثير نفوذ شيطاني او قرار دارد...
«جوليان نوبل» (برازنان)، قاتل مزدور، رفته رفته نگراني ها و فشارهاي حرفه اش را بر جسم و روحش احساس مي کند و به اين نتيجه مي رسد که مشکل او بي رفيقي است. کمي بعد «جوليان» با «دني رايت» (کينير) آشنا و دوست مي شود اما وقتي «دني» از نوع کسب و کار «جوليان» باخبر مي شود هاج و واج مي ماند...
داستان در مورد یک پزشک مشهور است که چیزی از روابط اجتماعی نمی داند. او مریض ها را به خاطر پیشرفت دانش پزشکی (خودش) درمان میکند و اصلا به خوب شدن مریض اهمیت نمیدهد...
زندگی از نگاه دینو ویتمن (فارس)، جاناتان فیلدز (لاول) و بن کانر (فاستر)، سه پسر نوجوان دارای هورمون.
نگاهی بر زندگی آلفرد کینسی کسی که در مبارزه با مشکلات جنسی فعالیت داشت و حدود ۱۹۰۰ عدد مطلب در مورد این مسائل نشر کرده بود…