داستان در مورد مردی است که دچار توهمات عجیبی شده است و قصد دارد شیوه زندگی خود را با ازدواج عوض کند...
یک جادوگر جوان به نام سامانتا با یک فانی به نام «دارن» آشنا میشود و با او ازدواج می‌کند. او سعی می‌کند که از قدرت‌های جادوییش استفاده نکند و مانند سایر زن‌ها خود کارهایش را انجام دهد. این در حالی است که خانوادهٔ جادوگرش از این وصلت راضی نبوده زیرا دارن جادوگر نیست و مدام در زندگی آن دو دخالت می‌کنند.
» اسمايلر گروگان « ( دورانته) با ماشين از بالاى صخره اى سقوط می كند و سرنشينان چهار اتومبيل شاهد اين تصادفاند. » اسمايلر « پيش از مرگ به آنان می گويد كه ۳۵۰ هزار دلار از پولهاى مسروقه اش را زير « W بزرگ « پارك ايالتى ساحل سانتا رزيتا پنهان كرده است. حالا چهار اتومبيل به طور جداگانه به طرف سانتا رزيتا به راه می افتند...
مردی به دلیل به شهرت رسیدن ناگهانی همسرش بعنوان مجری،منجر به هرج و مرج در زندگی خانوادگی او می شود.
مایک و دنی خلبان یک هواپیمای باری هستند اما بازنده شدن دنی در بازی قمار سبب میشود که هواپیمای آنها را توقیف کنند. آنها در پی بدست آوردن پول، با وانت یک مرد چینی به سیاتل میروند. برادر زاده مرد چینی که دختر بچه کوچکی است از مایک میخواهد که به جای عمویش او را به نماشگاه جهانی شهر سیاتل ببرد.در نمایشگاه جهانی آنها با اتفاقات عجیبی روبرو میشوند...
یک پسر کشاورز تبدیل به شوالیه ای می شود که باید از یک پرنسس در برابر اهداف پلید جادوگری شیطانی محافظت کند...
یک دیپلمات جوان آمریکایی در لندن خانه اجاره می کند و عاشق زنی مظنون به قتل می شود ...
دو خواهر دوقلو جایشان را عوض می کنند تا پدر و مادر طلاق گرفته‌شان را دوباره با هم آشتی دهند...
سلامت عقل زنی که به تازگی ازدواج کرده پس از ادعای او مبنی در تعقیب شدن توسط یک ناشناس، زیر سوال می رود و...