
اوايل قرن بيستم. «ميلو تاچ» زبان شناسي است که تصميم گرفته جست و جوهاي پدربزرگش را براي پيدا کردن امپراتوري از دست رفته و غرق شده ي آتلانتيس ادامه دهد. ميليونري به نام «پرستن ويتمور»، «ميلو» را استخدام مي کند و او نيز به گروهي ماجراجو مي پيوندد که سرپرست شان، «رورک» (گارنر)، فرمانده يک زيردريايي است...

هنگامی که دشمنان &#۰۳۹;&#۰۳۹;بوریس&#۰۳۹;&#۰۳۹;، &#۰۳۹;&#۰۳۹;ناتاشا&#۰۳۹;&#۰۳۹; و رهبر &#۰۳۹;&#۰۳۹;بی باک&#۰۳۹;&#۰۳۹; به دنیای واقعی با یک طرح نابکارانه فرار کردند، &#۰۳۹;&#۰۳۹;راکی&#۰۳۹;&#۰۳۹; و &#۰۳۹;&#۰۳۹;بول وینکل&#۰۳۹;&#۰۳۹; همین کار را انجام داده و با یک مامور جوان اف بی آی همراه می شوند تا آن سه را متوقف کنند.

وارثان خانه اي قديمي، از دکتري به نام «جيمز هاردي» (پولمن) که متخصص مسايل ماوراء الطبيعه است، دعوت مي کنند تا خانه را از ارواح پاک سازي کند و او با دخترش، «کت» (ريچي) به قصر مي آيد. در نخستين برخورد، سه روح شرور به نام «ديلاق» (نيپوت)، «خپله» (گارت) و «بوگندو» (آلاسکي) مزاحم او مي شوند، اما در ضمن روح خوبي به نام «گاسپر» (پيرسن) با «کت» دوست مي شود...