

داستان سریال درباره ملیندا مونرو می باشد که به یک آگهی برای کار به عنوان پرستار در شهر دورافتاده ویرجین ریور در کالیفرنیا، پاسخ مثبت می دهد و به زودی متوجه می شود زندگی در یک شهر کوچک به اندازه انتظارش ساده نیست و او باید یاد بگیرد که خودش را التیام دهد، قبل از اینکه ویرجین ریور را به خانه خود تبدیل کند ...


داستان سریال حول محور خانوادهی کاپلند می باشد که پس از به پایان رسیدن تمدن انسان و ظهور آخرالزمان، باید برای بقا تلاش کنند. آنها با مشکلات همچون توفان های سهمگین، زمینلرزه، بخورد شهاب سنگ و طاعون دست و پنجه نرم می کنند اما بزرگترین ترس آنها از موجودات فرازمینی است که به تازگی پا بر روی سیاره گذاشته اند...


پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما ۵ سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند


دختر ۱۶ ساله ای بنام «کیسی» از کالیفرنیا به واشنگتن می رود تا همراه مادربزرگش زندگی کند، و در آنجا عاشق پسری بنام «آدام» می شود. اما وقتی که در دبیرستان ثبت نام می کند، در میابد که او، آدام، و همینطور دیگر دانش آموزان نخبه ی آنجا جادوگرند. کیسی با سردسته ی آنها که دختری بنام «دیانا» است دوست می شود، اما به زودی می فهمد که میان دیانا و آدام رابطه ای وجود دارد...