
براساس داستانی واقعی. کندی هانسن یک کودک بامزه و دوست داشتنی است اما ناگهان شروع به افت می کند. سالها طول می کشد تا تشخیص داده شود… بیماری باتن، یک بسیار نادر، وحشتناک و باعث رسیدن به انتهای خط زندگی است. هیچ درمانی برای بیماری باتن وجود ندارد و تنها پس از شانزده سال زندگی، کندی چشمانش را از زندگی میبندد، یک میراث بزرگ عشق و دوستی برجا میماند. اما داستان او به مرگ او پایان نمی یابد، اینجاست که معجزه ها واقعا شروع می شوند.


داستان سریال درباره یک زوج جوان به نامهای بیلی و کدی می باشد که برای دنبال کردن زندگی رویاییشان به شهر Bakken در داکوتای شمالی نقل مکان می کنند. استخراج نفت توسط کمپانی بریجز جان تازه ای به شهر داده و بیلی هم به دنبال فرصتی است تا به کمپانی بریجز ملحق شود. اما سرمایه دار بی رحم کمپانی "هاپ بریگز" آنها را مجبور می کند که از هرچیزی که دارند مایه بگذارند، حتی ازدواجشان.

"ناتاشا" که یک تعمیرگاه ماشین دارد و همچنین یک گروه موسیقی نیز دارد که خواننده این گروه نیز می باشد. به دلیل رانندگی خوبش مورد توجه باند های قمار باز مسابقات غیرمجاز می شود که از او دعوت می کنند تا به عنوان راننده ماشین های مسابقیشان به آنها بپیوندد اما ناتاشا به دلیل اینکه پدر او هم در یک چنین مسابقه ای جانش را از دست داده حاضر به انجام این کار نمی شود و او را به عنوان خواننده به محل برگزاری این مسابقات می کشاند ولی …