

داستان سریال با بازگشت پزشکی به نام TC Callahan از ماموریت دشوار جنگی از افغانستان به کشورش و ورودش به شیفت شب بیمارستان San Antonio Memorial شروع میشود جایی که TC Callahan و تیم همکارانش از هفت شب تا هفت صبح باید در تلاش و جدالی دوگانه برای نجات جان بیماران و مواجه با حقایق دشوار اداره بیمارستان باشند. اما حالا شیفت شب بیمارستان تحت مدیریت Michael Ragosa در اومده که بیشتر به فکر کاهش هزینه هاست تا ارایه خدمات بهتر به بیماران و TC که در ارتش هم نشان داده فرد جسوریست و با عبور از قوانین و مخالفت با مقامات بالاتر از خودش مشکلی نداره وارد نبرد با Michael و معاونش Jordan Alexander دوست دختر سابقش میشود.


داستان سریال از یک صبح عجیب نیویورکی آغاز می شود جایی که Ilana در تماس تصویری با Abbi به او خبر می دهد که خواننده موردعلاقه اش Lil Wayne به طورناگهانی تصمیم به اجرای کنسرتی در شهر گرفته است و آنها باید در این اجرا حضورپیدا کنند. پیشنهادی که با مخالفت اولیه Abbi مواجه می شود چراکه هردوی آنها با وضعیت مالی دشواری مواجه هستند اما این پایان ماجرا نیست چرا که به زودی Ilana با ایده های جدیدی برای بدست آوردن پول کنسرت به سراغ Abbi می رود و آنها کارخود را آغاز می کنندولی از آنجا که روش های خلاقانه آنها از قبیل فروش وسایل دزدیده شده از محل کار, دادن رزومه کاری جعلی و نواختن موسیقی درکنار خیابان چندان موفقیت آمیز پیش نمی رود آنها در اقدامی انتحاری برای کسب پول مورد نیازشان تصمیم می گیرند تاپیشنهاد کاری نسبتا بی شرمانه ای را بپذیرند...Broad City داستان زندگی دو زن جوان است که در هر اپیزود اتفاقات مختلفی برای آنها رخ می دهد و تلاش آنها برای به دست آوردن چیزهایی که می خواهند آنها را در موقعیت های دشوار و پردردسری قرار می دهد...


یک خانواده معمولی برای شروعی دوباره و نو به خانه ای جدید میروند اما در این خانه اوضاع آنچنان که به نظر میرسد خوب و نرمال نخواهد بود. رازهای سر به مهر زیادی در این خانه وجود دارند. صاحبان پیشین آن بر اثر قتل و خودکشی از دنیا رفته اند. این خانه به آن زیبایی که به نظر میرسد نیست…راز چیست؟ مشکل کجاست؟ چرا صاحبان جدید پس از دیدن موارد مشکوک از خانه نمیروند و در آن میمانند؟ این خانه چه رازی را در خود پنهان کرده؟ سرنوشت این خانواده و اطرافیان آنها همگی به خانه گره خورده اس…

این فیلم شجاعت یک گروه نیروی دریایی را نشان می دهد که برای نجات دادن ماموری از آژانس اطلاعات مرکزی) عازم یک ماموریت فوق خطرناک می شوند و در این ماموریت متوجه می شوند که قرار است حمله ای تروریستی به آمریکا صورت گیرد، حال این گروه باید جان خانواده خود و هزاران مردم بیگناه را نجات دهند و …....

این فیلم کُمدی به ما نشان می دهد که عشق، هیچ ربطی به "کامل و بی نقص" بودن فرد ندارد و ممکن است میان هر دو آدمی با هر نوع ظاهر و سلیقه به وجود آید. اَندرسون پس از اینکه دختر رویاهایش را از دست می دهد، خیال می کند دیگر هرگز عاشق نخواهد شد. اما با اصرار بهترین دوستش، به یک پیشخدمت پیشنهاد دوستی می دهد و...

در آخرين روزهاي جنگ جهاني دوم، «ژنرال داگلاس مک آرتور» تصميم گرفت به قولي که در سال ۱۹۴۲ داده بود، وفا کند و دوباره پس از عقب نشيني اجباري از فيليپين، به آن جا برگردد. بيش از پانصد سرباز امريکايي در اردوگاهي در فيليپين اسير ژاپني ها بودند و با آنان رفتاري بي رحمانه صورت مي گرفت و «مک آرتور» مي خواست مطمئن شود که اين سربازها صحيح و سالم به کشورشان باز مي گردند.