
دو آدم کش به نام هاي «وينسنت» (تراولتا) و «جولز» (جکسن) از طرف «مارسلوس والاس» (رامس) مأموريت مي يابند تا چمداني را که دزيده شده، از سارقان پس بگيرند و در جريان اين عمليات به طرز معجزه آسايي نجات پيدا مي کنند. «وينسنت» مأمور مي شود تا «ميا» (تورمن)، همسر «والاس» را به گردش ببرد، اما «ميا» بر اثر استفاده ي بيش از حد مواد مخدر، به حال اغما مي افتد و «وينسنت» با تلاش فراوان او را نجات مي دهد...

فِرِش یک پسربچه ۱۲ ساله می باشد که کارش فروش مواد مخدر است. فِرِش در یک مجتمع مسکونی شلوغ در کنار عمه و پسر عموهایش زندگی می کند. پدر او تبدیل به یک فرد بیکار و بی مصرف خیابانی شده، اما هنوز هم گاهی اوقات به بهانه بازی کردن شطرنج با فِرِش ملاقات می کند. خواهر او نیز با کسانی که از فِرِش مواد میخرند، همخوابه می شود. اما با گذر زمان فِرِش متوجه می شود که دیگر نمیخواهد مواد بفروشد و...

«کلرنس وورلي» (اسليتر)، فروشنده ي خير اما بي قابليت با دختر مليحي به نام «آلاباما» (آرکت) آشنا و دل باخته اش مي شود. حتي وقتي «کلرنس» مي فهمد که «آلاباما» در واقع از رئيسش پول گرفته تا با او رابطه برقرار کند، باز هم از عشق و علاقه اش به او کاسته نمي شود. «آلاباما» واقعا مايل است با «کلرنس» بماند ولي مطمئن است که رئيسش، «درکسل» (اولدمن) از اين ماجرا زياد خوشحال نخواهد شد...