

“ویل گراهام” یک مأمور اف.بی.آی ـه،که تخصص و روش ویژهایی در دستگیری قاتلین زنجیرهایی داره. روش اون به این شکل هستش که در دستگیری قاتلین از کمک روان پزشکهای حرفهایی هم بهره میبره. او به کمک “هانیبال لکتر” که روان پزشکی متخصص ـه در دستگیری قاتلین بسیار موفق ظاهر میشود، امّا چیزی که نمیدونه اینکه خودِ “هانیبال” یک قاتل سریالی بسیار خطرناک ـه.


داستان سریال درباره زنی است به نام "آلیشیا فلاریک" که همسر سیاستمداریست که به دلیل ارتباط نامشروع و سوء استفاده از مقام دولتی به زندان می افتد."آلیشیا" که سالهاست بعد از ازدواج فعالیت حقوقی نداشته به دلیل مشکلات مالی بعد از حدود ده سال دوباره شغل وکالت را در یک شرکت حقوقی پی میگیرد. او که سالهاست که از وکالت فاصله گرفته و به بزرگ کردن فرزندان وزندگی به عنوان یک زن خانه دار خو گرفته، در محیط کار با استقبال گرمیمواجه نمی شود، از طرفی باید صحبتهای در گوشی همکاران را در مورد شوهر خودکه یکی از سیستمداران بزرگ شهر بود ولی امروز مایه خجالت "آلیشیا" وفرزندانش شده را تحمل کند. تصویری که از "آلیشیا" با بازی فوق العاده"جولیانا مارگیولس" داده می شود ، نه شبیه همسری به مانند "هیلاریکلینتون" است که در دوران اتهامات شدید و شکننده به شوهرش همچون صخره ایدر مقابل همه اتهامات به نفع شوهرش مقاومت کرد و نه همسری که شوهر خود راکاملا به فراموشی بسپارد و زندگی تازه ای را شروع کند...

داستان واقعی سرهنگ کلاوس شنک گراف فن اشتوفنبرگ افسر آلمانی با بازی کروز و همراهان اوست که ۲۰ ژوئیه ۱۹۴۴ در جایی که آن زمان بخشی از پروس شرقی بود، سعی کردند هیتلر را ترور کنند، اما نقشه آنها با شکست مواجه شد. او و یارانش دستگیر و به جوخه اعدام سپرده شدند. دولت ٱلمان ابتدا به گروه فیلمبرداری اجازه کار در بندلر بلاک را نداد که نقشه ترور در آنجا اجرا و عاملان حمله به هیتلر همان جا اعدام شدند. آن زمان گفته شد احتمالا عضویت کروز ۴۶ ساله در کلیسای ساینتولوژی که دولت آلمان آن را بیشتر به عنوان فرقهای سودجو میشناسد، در این تصمیم گیری موثر بوده است.بعضی از صحنههای گرفتهشده در بندربلاک از بین رفت و به ناچار از نو فیلمبرداری شد …

در دنیایی پر از دانشمندان مجنون و اختراعات اهریمنی، ایگور رویایی بزرگ در ذهن دارد و میخواهد در رقابت سالانه علوم اهریمنی پیروز شود….داستان فیلم در مورد ایگور است. او در یک آزمایشگاه کار میکند در زمانی که او زندگی میکند دنیا پر شده است از اختراعاتی مضر و وحشتناک که توسط دانشمندان خبیث انجام شده است و حالا ایگور که دستیار یک دانشمند است اختراعی مهم انجام می دهد تا دنیا را عوض کند …

یکسال از حوادثی که برای پیتر، سوزان، ادموند و لوسی با وارد شدن به سرزمین نارنیا از طریق جارختی اتفاق افتاد، گذشته است. آنها یکروز که وارد یک ایستگاه قطار شده اند بطور جادویی مجدداً وارد سرزمین نارنیا می شوند. هزار سال نارنیایی از خروج آنها از این سرزمین گذشته است، حیوانات ناطق از بین رفته اند و یک شاه شیطانی و سنگدل به اسم میراز بر آن سرزمین حکمرانی می کند...