رابین هود سالخورده پس از بیست سال از جنگ های صلیبی باز می گردد تا برای آخرین بار نظر خدمتکار ماریان را جلب کند، اما او تبدیل به یک راهبه شده و از بازگشت او استقبال نمی کند...
تمامی کارهای عاشقانه سید و برنی توسط دوست دختر هایشان، جون و آنته مورد تمسخر قرار میگیرد. پسرها تفریح در یک کمپ را پیشنهاد میکنند که پنهانی قصد دارند آن ها را به یک کمپ لختی ببرند. آنها سر از یک جای اشتباه در میآورند...
سِر سیدنی راف دایموند مسئول بریتانیایی پست مرزبانی از تنگه خیبر است. تصور می شود زمانی که تنگه توسط هنگ سوم پیاده نظام محافظت می شود جای آن ها امن است اما خازی کالابری افکار دیگری در سر دارد...
"پسدولوس" تنبل ترین برده در روم است که تنها آرزویش بدست آوردن آزادی خود است. او مجبور می شود با زنی زیبا و ارباب جوانش همکاری کند تا به آرزویش دست پیدا کند...
خانم مارپل از پنجره قطار شاهد عبور قطار دیگریست و مشاهده میکند در قطار دیگری دختری را به قتل میرسانند ولی پلیس ها حرف او را باور نمیکنند و او را پیر دختری ابله میپندارند تا اینکه …
پسری که در اندازه یک عروسک کوچک متولد شده، توسط یک آزمایشگاه ژنتیک ربوده شده و مجبور می شود راهی برای بازگشت نزد پدرش پیدا کند. "تام" با موجودات عجیبی برخورد کرده و در نهایت هم نوعان خود را پیدا می کند...