
داستان فیلم درباره ی دو برادر با نامهای راسل ( کریستین بیل ) و رادنی ( کیسی افلک ) میباشد. از قضا بر اساس اتفاقاتی نا خواسته ، سرنوشت برادر بزرگتر راسل را به ناحق بر اساس رای دادگاهی ظالمانه ای به حبس در زندان وا میدارد و برادر کوچکتر باید برای اینکه بی گناهی برادر بزرگترش راسل را ثابت کند مجبور است به باندهای خلاف کار مافیایی شمال شرقی ملحق شود تا پرده از حقیقت بازداشت برادرش بر دارد و حقیقت را اثبات کند...

یک مرد به همراه پسرش، به تنهایی از میان سرزمین های سوخته آمریکا عبور می کنند، در حالی که هیچ چیز بجز خاکستر در باد، حرکت نمی کند. هوا بقدری سرد است که بر سنگ ها شکاف می اندازد. آن ها به دنبال مکانی گرم تر در سرزمین های جنوبی می گردند، در حالی که مطمئن نیستند چه چیزی در آنجا انتظارشان را می کشد...

سالها قبل در یک شهر کوچک در شب ولنتاین ۲۲ نفر از مردم شهر توسط یک قاتل روانی کشته می شوند و برای سالها هیچ اثری از کسی که این قتل عام را انجام داده است به دست نمی آید . اکنون پس از سالها تام به همراه همسرش به شهر کوچک خود بر می گردند تا در روز ولنتاین دهمین سالگرد ازدواجشان را جشن بگیرند .اما با شروع دوباره ی قتل ها به نظر می رسد که قاتل بازگشته است.تام برای پیدا کردن این قاتل به جستجو می پردازد و سرنخ را در یک معدن متروکه می یابد…