

داستان درباره دو شاهزاده و پیوند عجیب و نامفهوم آنها با یک اِلفِ قاتل را روایت میکند که برای کشتن آنها فرستاده شده است. ما شاهد یک درگیری میان انسان ها و الفها هستیم؛ درگیریای که بعد از مدتی و در همان ابتدای سریال، تبدیل به معضلی بزرگتر میشود. همین موضوع، الفها را متقاعد میکند که یک قاتل به نام رایلا به سراغ این دو شاهزاده بفرستند تا بلکه این دو را به قتل برساند. زمانی که رایلا به سراغ این دو برادر میرود، به جای کشتنِ آنها، تصمیم میگیرد که با آنها متحد شود. زمانی که این سه نفر با یکدیگر متحد شدند، تصمیم گرفتند تا به دنبال راهی بگردند که مردمشان را هم با یکدیگر متحد کنند و صلح را برای سرزمین خود به ارمغان بیاورند.

“استاد گرگوری” که یک محافظ سرزمین است ، به عنوان پسر هفتم شناخته می شود. او دارای قدرت های فراوانی برای مقابله با شرورترین موجودات دنیا و خبیث ترین جادوگران هستی میباشد. اما او دیگر مثل سابق نمیتواند با همه ی آنها مبارزه کند ، برای همین او به دنبال فردی مورد اعتماد می گردد که بتواند جا پای او بگذارد...