

در کشاکش جنگهای ناپلئونی در حالی که مدتهاست که در انگلستان جادو دیده نشده و مردم اعتقادی به اجرای آن ندارند، سرنوشت دو مرد است که آن را بازگردانند؛ آقای نورل گوشهنشین عازم لندن میشود تا جادو را به انگلستان بازگرداند و جاناتان استرنج جوان و جسور درمییابد که استعداد جادوگری داد و باید در این راه قدم بردارد...


داستان سریال بازمیگردد به انگلستان در سال ۱۵۲۰ و پادشاهی هنری هشتم. در آن زمان کشور در مشکلات فراوانی فرو رفته بود از طرفی پادشاه نیز هیچ وارثی برای خود به جا نگذاشته است. طرف دیگر ماجرا توماس کرامول است که شخصی اصیل، کاملا آرمانگرا و فرصت طلب است که فکر هایی برای آینده خود و مملکت دارد...

«کمپ» ( جانی دپ ) روزنامه نگار مستقلی است که به منظور کار در یک روزنامه محلی به منطقه کارائیب مسافرت کرده است. یکی از دلائلی که کمپ را به این منطقه کشانده، مردم سالم و محیط دست نخورده آن است. اما کمپ به محض اینکه جهت مصاحبه ای کاری نزد سردبیری خشن به نام «لاترمن» ( ریچارد ینکینز ) می رود، متوجه می شود که شرایط مورد نظرش چندان هم به آن چیزی که فکر می کرده شباهت ندارد و به نوعی، بیشتر افراد این منطقه از فرهنگی عجیب و غریب برخوردارند...