

بعد از اینکه بیماری گسترش پیدا می کند و به بیشتر مردم منتقل می شود، نظم جامعه بهم می خورد و جان سالم بدر برده ها در کمپ های مختلف برای بقا مبارزه می کنند. در این میان که تعداد خونآشام ها در حال افزایش است، دکتر لوتر باید هر چه سریع تر متوجه شود که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، در حالی که فاین روز به روز قدرتمندتر می شود تا در نهایت تبدیل شود به رهبر جامعه زیرزمینی خونآشام ها.


داستان در مورد دو پسر نوجوان به نامهای لوکاس و فیلیپ است که در کابین با هم قرار میگذارند، اما در حین ملاقات تبدیل به شاهدین قتل می شوند. آنها در حالی که میخواهند رابطه شان را به عنوان یک راز نگه دارند، باید حادثه ای را که دیده اند، از بقیه پنهان کنند. آنها از ترس اینکه قاتل به سراغشان بیاید مدتی سکوت کرده و به کسی چیزی نمی گویند، اما بزودی قانع میشوند که نمی توانند این حادثه را انکار کنند...