
ماریس یک نوجوان فرانسوی است که از خانه فرار کرده تا به بروکلین بیاید و برای یک کلاب تبلیغاتی کار کند. طولی نمی کشد که او تبدیل به یک فرد خوش یمن برای کلاب می شود. صاحب کلاب و تمامی کارکنان آنجا او را دوست دارند، اما او بخاطر گذشته اش و رازهایش نمی تواند کسی را دوست داشته باشد...


یک خانواده معمولی برای شروعی دوباره و نو به خانه ای جدید میروند اما در این خانه اوضاع آنچنان که به نظر میرسد خوب و نرمال نخواهد بود. رازهای سر به مهر زیادی در این خانه وجود دارند. صاحبان پیشین آن بر اثر قتل و خودکشی از دنیا رفته اند. این خانه به آن زیبایی که به نظر میرسد نیست…راز چیست؟ مشکل کجاست؟ چرا صاحبان جدید پس از دیدن موارد مشکوک از خانه نمیروند و در آن میمانند؟ این خانه چه رازی را در خود پنهان کرده؟ سرنوشت این خانواده و اطرافیان آنها همگی به خانه گره خورده اس…