

داستان سریال درباره پدربزرگ ماجراجویی به نام ریک است که بعد از مدت ها به کانون خانواده برگشته است. او که شخصیت نامتعادلی دارد، وقت خود را صرف اختراعات عجیب و غریبی می کند و به تازگی هم توانسته وارد دنیاهای موازی مختلف با موجوداتی عجیب الخلقه شود و برای پیشبرد اهدافش در این مکان ها و آزمایش نتیجه اختراعات مختلفش از "مورتی" که علاقه چندانی به ورود به این ماجراجویی ها ندارد، کمک می گیرد که موجب دردسرهای فراوانی برای مورتی می شود...

جرج سیمونز که یکی از کمدین های معروف بوده، متوجه می شود به یک بیماری لاعلاج مبتلاست و ازطرف دیگر هیچ دوست صمیمی ای هم ندارد و تنهاست. آیرا (یک کمدین مرد آماتور) نیز در یه فست فود کار می کند و برای موفق شدن در کار کمدی تلاش می کند. یک شب که این دو با هم در یک باشگاه برنامه اجرا می کنند جورج توجه اش به آیرا جلب شده و تصمیم می گیرد کمکش کند تا در کارش پیشرفت حاصل کند؛ تا بدین ترتیب یک دوست و همدم برای خودش پیدا کند....


این سریال داستان کمدی مرد جوانی است به نام مایکل که به تازگی همسر خود را از دست داده و باید به تنهایی از پسر ۱۳ساله خود مراقبت کند. اما این تنها گوشه کوچکی از مشکلات اوست. او عضوی از یک خانواده بزرگ است که اکنون به دلیل مشکلات اقتصادی در حال از هم پاشیدن است. مایکل وضیفه دارد اعضای خانواده را در کنار یکدیگر نگه دارد اما هر یک از این اعضا به شکلی دیوانه اند. از اینجا سیر کمدی بی نظیر سریال آغاز می شود.