

داستان سریال درباره ی افسر نیروی دریایی Steve McGarrett هست که در پی قتل پدرش از محل خدمت به هاوایی برمیگرده . فرماندار هاوایی بخاطر سوابق خانوادگی اون مجوز راه اندازی گروهی برای مقابله با جرم و جنایت در هاوایی و همچنین پیگیری قتل پدرش رو میده .. اون یک گروه ۴ نفره رو تشکیل میده و اختیارات نا محدودی که دارن به مقابله با خلافکاران اون جزیره میپردازن . در هر قسمت از سریال داستانی متفاوت جدا از داستان اصلی سریال دنبال میشه .

چز قهرمان اسکیت سواری روی یخ است که رقیب سرسختی به اسم جیمی دارد . چز فردی لاابالی و بی ادب است اما جیمی برخلاف او جوانی مودب و خوش اخلاق می باشد . در ادامه در جریان یک مسابقه جهانی اسکیت که آنها برای کسب مدال طلا با هم رقابت می کنند با یکدیگر درگیر شده و فدراسیون جهانی آنها را برای همیشه از شرکت در مسابقات انفرادی اسکیت روی یخ محروم می کند ...


ارل (Earl) نام مردی است که در لاتاری مقدار زیادی پول برنده می شود ولی بلیط آن را در یک تصادف از دست می دهد و در بیمارستان به این نتیجه می رسد که بد شانسی او برای کارهایی است که در گذشته انجام داده و تلاش می کند کار های بد خود را جبران کند و از همه کسانی که به آنها آسیب رسانده دلجویی کند و …


کارآگاه سابق پلیس آدریان مانک که دچار اختلال و وسواس از قتل همسرش شده و در حال حاضر در مرخصی روانی از اداره پلیس سان فرانسیسکو قرار داره ، توسط دوستان خود و به کمک پرستارش سعی میکنه رئیس سابقشو متقاعد کنه که به او اجازه بده که به اداره پلیس برگرده تا بتونه با استفاده از حافظه قوی و توانایی های شگفت انگیزش پی به ماجرای قتل همسرش ببره و...

لوک مک نامارا» (جکسن) که در خانواده اي از طبقه ي کارگر در ايالت کانتي کات بزرگ شده، به کالج آيوي ليگ راه مي يابد. پس از آن تلاش مي کند در مدرسه ي حقوق هاروارد به ادامه ي تحصيل بپردازد، اما راه يافتن به هاروارد دشوار و مستلزم ابراز شايستگي هايي است. انجمن مخفي «جمجمه ها» از «لوک» دعوت مي کند تا عضو آن شود، و «لوک» که مي پندارد عضويت در انجمن باعث سهولت راه يابي اش به هاروارد خواهد شد، مشتاقانه دعوت را مي پذيرد...