
چهار مرد برای اینکه زندگی شان از حالت یکنواخت همیشگی خارج شود، یک گروه در محله شان تشکیل می دهند تا به نگهبانی از آنجا بپردازند. اما بصورت تصادفی متوجه می شوند که محله آنها همینطور تمام شهر پر شده از بیگانه های فضایی که ظاهری مشابه انسان های معمولی دارند و آن ها تصمیم می گیرند زمین را از حلمه آن ها نجات دهند…

چهار زوج که از تکرار در زندگی خود خسته شده اند تصمیم میگیرند تا با همدیگر به یک تفریحگاه گرمیسری بروند و در آنجا تعطیلات خود را بگذرانند.آنها در این تعطیلات از کارهای همیشگی خود خارج می شوند و در رابطه ای که با دیگر زوج ها پیدا می کنند متوجه می شوند که چطور میتوانند بهتر زندگی کنند .

این فیلم به زندگی «کریستوفر مککندلس»، دانشجوی دانشگاه «اموری» که یک ورزشکار نیز هست میپردازد. «کریستوفر» پس از فارغ التحصیلی، تصمیم میگیرد تا همهی ۲۴ هزار دلار پساندازش را به موسسهی OXFAM (که یک نهاد خیریهی بینالمللی است) اهدا کند. او حتی کیف پولش را نیز از بین میبرد و به سمت آلاسکا سفری را آغاز میکند تا در دنیای وحشی و دور از تمدن زندگی کند. او همراه خود تنها یک دوربین و یک اسلحه شکاری میبرد. «کریستوفر» در طول سفر با آدمهایی مواجه میشود که قبل از برخورد با سختیها و مشکلات طبیعت وحشی، مسیر زندگی او را تغییر میدهند...