
داستان در سال ۱۹۸۱ اتفاق میافتد و درباره ماجرای انتقام شیخی در عُمَر است که آدمکشی حرفه ای بنام دنی (جیسون استاتهام) را برای کشتن افسرهای نیروی ویژه هوایی بریتانیا (SAS) که مسئول مرگ پسرش بوده اند، استخدام میکند. برای مجبور کردن دنی به این کار، شیخ دوست و همکار وی معروف به هانتر (رابرت دنیرو) را به اسارت میگیرد و شرط آزادی اش را پایان ماموریت دنی یعنی کشتن هر سه افسر تعیین میکند. برای اینکه قضیه پیچیده تر شود، دنی باید نوار ویدئویی از سه قتل تهیه کند که در آن جنایت طوری صحنه سازی شده باشد که یک حادثه بنظر برسد. در این ماموریت دو عضو دیگر گروهش دیویس و مایِر وی را همراهی میکنند و در طرف مقابل نیز یکی از ماموران سابق SAS بنام اسپایک (کلایو اوون) حضور دارد.

سال ۱۵۸۵. در انگلستان اغلب مردم کاتوليک هستند و ملکه ي پروتستان، «اليزابت» (بلانشت)، با مشکلات بسياري روبه رو است. به خصوص که پادشاه کاتوليک اسپانيا، «فيليپ دوم» مي کوشد تا يک کاتوليک، يعني «مري»، ملکه ي اسکاتلند (مورتن) را که جاي او به قدرت برساند. از طرف ديگر مشاوران «اليزابت» از جمله «ويليام والسينگام» (راش) فشار مي آورند که او هر چه زودتر ازدواج کند...

مردي به نام «اسميت» (کلیو اوون) هنگام انتظار در ايستگاه اتوبوس و خوردن هويج شاهد تعقيب یک زن توسط مردي خشن مي شود. مرد قصد دارد او را به قتل برساند، و بر زبان آوردن دشنامي به اسميت سبب دخالت او مي شود. اسميت مانع از کشته شدن زن مي شود، اما دوستان مرد از راه رسيده و تيراندازي به قصد کشتن زن و اسميت آغاز مي شود. همزمان زن کودک را به دنيا مي آورد، ولي با وجود مهارت اسميت هنگام فرار کشته مي شود. اسميت ناچار کودک را با خود مي برد و زماني که مي فهمد آدم کشي به نام «هرتز» (پاول جیاماتی) و گروهش در صدد از ميان بردن کودک نيز هستند، ناچار به حفظ او مي شود و ...

سال ۲۰۲۷ است و زنان دیگر نمی توانند بچهای به دنیا بیاورند. درحالی که بحران و آشفتگی پایه های تمدن بشری را متزلزل کرده، دنیای در شرف مرگ و نیستی، آخرین شانس بقایش را در وجود زنی به نام «کی» می بیند، که به گونهای غیر قابل درک باردار شده است و اکنون در حالی که فرقههای متخاصم ملیگرا به جان هم افتادهاند و رهبران دنیا شاهدند که چطور قدرت از دستشان خارج میشود، مردی سرخورده به نام «تیودور» (اوون) ماموریت مییابد از این زن محافظت کند و او را تا بندری همراهی کند تا این آخرین امید بشریت بتواند در امنیت کامل، کودکش را به دنیا بیاورد...

«دالتن راسل» (کلایو اوون)، یک سارق بانک نامتعارف است و به سبب رو دست زدن و یک گام جلو بودن از نیروهای پلیس، تمامی تلاش های کارآگاه خونسرد پلیس، «کیت فریزر» (واشنگتن) را با شکست روبه رو کرده است. تا این که رئیس بانک (پلامر) از «مادلین وایت» (فاستر)، یک میانجی گر سرشناس، درخواست می کند برای حل مشکل و پایان دادن به گروگان گیری در بانک، کمکش کند...