

“گلدبرگز” مطمئنا یک خانواده دوست داشتنی است ! مادری مغرور ، پدری خشن ، خواهری افتضاح ، برادری با حس های پوچ (سندروم فرزند وسط) و کوچیک ترین عضو یعنی “آدام” که به فیلم برداری علاقه دارد ، همچنین پدربزرگ خانواده ، مرد پرتنش گروه . حال تصور کنید گرد هم آمدن این خانواده هفت بیجار را در این سریال …. !


داستان این سریال کمدی در مورد دو زن جوان است که شانسشون رو از دست دادن و در یک ناهار خوری به عنوان پیشخدمت مشغول به کار میباشند. این دو دختر رابطه ی دوستانه ای با هم برقرار میکنن و تصمیم میگیرن که پولهاشون رو جمع کنن و خودشون یک کافی شاپ کوچیک بزنن.واسه همین برای جمع کردن پول شروع به تلاش کردن و انجام کارهای مختلف میکنن و….

اندی دیگه بزرگ شده است و کم کم روانه رفتن به دانشگاه میشود و اسباب بازی هایش که وودی و باز هم جزء آنها هستند قرار است که داخل اتاق زیرشیروونی انبار شوند. ولی قبل از اینکه این اتفاق بیفتد به صورت تصادفی دور انداخته میشوند و بعد از گذراندن ماجراهایی، خود را در یک مهدکودک می یابند.

میلو بوید یک جایزه بگیر هست که این بار قرار هست بابت دستگیر کردن کردن همسر سابق خودش یعنی نیکول هارلی که یک خبرنگار است ۵۰۰۰ دلار دریافت کند و جدا از مبلغ خوبی که بابت اینکار نصیبش می شود یک انتقام دلچسب نیز از همسر سابقش می گیرد. اما هنگامی که وی نیکول را می بیند پای افراد دیگری به وسط کشیده می شود و حالا اینبار هر دو باید از از چنگال این افراد فرار کنند و …