
نالان زن جوان زیبایی است که در نگاه اول با گرمای خود محبت همه را جلب می کند. از آنجایی که او تنها فرزند خانواده اش است، به عنوان یک عروسک دستی بزرگ شد، زندگی خود را در هستی گذراند و از بهترین مدارس با ممتاز فارغ التحصیل شد. نالان آماده می شود تا با صدات کور اوغلو که یکی از ثروتمندترین افراد کشور است ازدواج کند. اگرچه نالان و صدات دست در دست هم در این داستان با امید راه می رفتند و فکر می کردند که دارند از رازهای تاریکی که در گذشته خود نگه داشته اند دور می شوند. به زودی زندگی آنها در تاریکی واقعی فرو خواهد رفت.

"یوسف" دانش آموزی دبیرستانی در امتحان ورودی دانشگاه قبول نمی شود.سرودن شعر بزگترین علاقه اوست و تعدادی از شعرهایش در روزنامه ها چاپ می شوند.اما نه این شعرها و نه قیمت رو به سقوط شیری که آنها می فروشند،سودی برای زندگی "یوسف" و "زهرا" ندارد.اما وقتی او متوجه رابطه مخفیانه "زهرا" می شود همه چیز دگرگون می شود...