
یک صبح تابستانی، کودک «خانواده ی کات ول» آماده ی گذراندن یک روز دل پذیر است. اما سه دزد به نام های «ادی» (مانتنیا)، «نوربی» (پانتولیانو) و «ویکو» (هیلی)، خود را به جای عکاسان جا می زنند و هنگامی که با بچه تنها می مانند او را می ربایند، به آپارتمانی می برند و برای آزادی بچه تقاضای ۵ – ۵ میلیون دلار می کنند …

«کلرنس وورلي» (اسليتر)، فروشنده ي خير اما بي قابليت با دختر مليحي به نام «آلاباما» (آرکت) آشنا و دل باخته اش مي شود. حتي وقتي «کلرنس» مي فهمد که «آلاباما» در واقع از رئيسش پول گرفته تا با او رابطه برقرار کند، باز هم از عشق و علاقه اش به او کاسته نمي شود. «آلاباما» واقعا مايل است با «کلرنس» بماند ولي مطمئن است که رئيسش، «درکسل» (اولدمن) از اين ماجرا زياد خوشحال نخواهد شد...

وايومينگ، سال ۱۸۸۰. گاوچران مستي، خيابان گردي را زخمي مي کند. «داگت» (هاکمن)، کلانتر مستبد شهر، گاوچران و دوستش را بدون مجازات رها مي کند. زن و چند تن از همکارانش هزار دلار جمع مي کنند تا به عنوان جايزه به کساني بدهند که بتوانند آن دو را مجازات کنند. «اسکوفيلد کيد» جوان (وولوت) نيز سراغ «ويليام ماني» (ايست وود)، خلافکار سابق مي رود تا بتواند با کمک هم جايزه را به دست بياورند.