بیست سال پس از رویدادهای انقلاب‌های ماتریکس، نئو در ظاهر عادی تحت هویت اصلی‌اش به عنوان توماس اندرسون در سان فرانسیسکو زندگی می‌کند و یک روانشناس به او برای مقابله با چیزهای عجیب و غریب و غیرطبیعی که او گاهی اوقات می‌بینید قرص‌های آبی تجویز می‌کند. او همچنین با زنی آشنا می‌شود که به نظر می‌رسد ترینیتی باشد، اما هیچ‌کدام یکدیگر را نمی‌شناسند. با این حال، نسخهٔ جدیدی از مورفئوس قرص سرخ را به او پیشنهاد و ذهنش را دوباره به دنیای ماتریکس باز می‌کند، دنیایی که در سال‌های پس از آلودگی اسمیت امن‌تر و خطرناک‌تر شده‌است؛ نئو به گروهی از شورشیان می‌پیوندد تا با یک دشمن جدید مبارزه کند...
باب بیسواس، یک نماینده بیمه است که پس از هشت سال در کما از بیمارستان مرخص می شود و همسرش مری و پسرش بنی از او استقبال می کنند.اما او حافظه خود را از دست داده و گذشته را به یاد نمی آورد...
داستان واقعی از تلاش های سازمانی هندی برای پرتاب ماهواره ای به سمت مریخ با کمترین هزینه ممکن.
در این قسمت که اعضای جدیدی به گروه ملحق شده اند، تمرکز فیلم بر روی درگیری های منطقه ای حاکم بر ایالات شمال هند می باشد...
داستان فیلم در مورد حمله‌ی عراق در سال ۱۹۹۰ به کویت می باشد. آن زمان یک تاجر سنگدل هندی داوطلب می شود تا بالغ بر ۱۷۰,۰۰۰ نفر از هموطنانش را از کویت خارج کند.
داستان سریال درباره هشت غریبه در سرتاسر دنیاست که به طور ناگهانی از لحاظ احساسی و ذهنی به یکدیگر متصل میشوند و میتوانند یکدیگر را ببینند، بشنوند و احساس کنند، انگار که پیش هم هستند! این هشت نفر که توسط سازمانی تحت تعقیب می‌باشند، باید به سرعت خود را با این توانایی جدید تطبیق داده و همچنین دریابند که تمام این‌ها چه معنایی برای آینده بشریت خواهند داشت.
رابطه‌ی پیچیده‌ای میان یک مرد و زن پس از ازدواج و تولد بچه‌شان ایجاد می‌شود...
شیوام پاندیت یک سبک زندگی بی‌پروا و بی‌ایمانی دارد، او زیردست یک گنگستر بزرگ است و کارهای او را انجام می دهد که از جمله آن ها می توان به آدم کشی اشاره کرد. اما زندگی شیوام پس از علاقه مند شدن به یک دختر مسلمان دگرگون می شود...
