
داستان فیلم «من، فرانکشتاین/ I, Frankenstein» از این قرار است که در زمان حال در شرایطی اتفاق میافتد که گارگویلهای انتقامجو و شیاطین درندهخو یا همان دراکولا ها برای رسیدن به قدرت مبارزه میکنند.در این بین، آدام (Aaron Eckhart)، مخلوق ویکتور فرانکنشتین پس از ۲۰۰ سال بین این دو نژاد که میخواهند به راز جاودانگی او پی ببرند، گیر میافتد…

در حاشیه جنگ جهانی دوم، زنی انگلیسی و از طبقه اشراف به دورافتاده ترین قاره سفر می کند و در آنجا با طبیعتی وحشی و انسانهایی خشن روبرو می شود. این زن در آنجا مزرعه بزرگی را به ارث برده است. او به نگه داری از مزرعه بی میل است اما با اصرار های مردی که در آنجاست تصمیم میگیرد که آنجا را بازسازی کند و در این راه تجربیات زیادی به دست می آورند تا اینکه نیروهای ژاپنی آن سرزمین را بمباران می کنند و…

داستان این سریال از جایی شروع میشه که پادشاه ه خواب می بینه که قراره یه پسری سرزمینش به دنیا بیاد که بعدا بر علیه او قیام میکنه و حکوت او را نابود میکنه پس دستور میده کل پسر هایی که در اون کشور به دنیا میان رو بکشند ولی این پسر به همراه خانواده اش از مرز فرار و به سرزمین مجاور میرن .....

سه سال از آغاز جنگ کلونها گذشته است و شوالی های «جدای»، «ابی وان کنوبی» و «آناکین اسکای واکر» بسختی جنگیده اند. «آنا کین» (کریستین) که به طور پنهانی با «سناتور پادمه» (ناتالی پورتمن) ازدواج کرده، از ترس از دست دادن او و تحت فشار «صدراعظم پالپاتاین» (مک دیر مید) و دوستی کنوبی (ایوان مک گریگور) تصمیم می گیرد به نیروی تاریکی بپیوندد...