نوجوانی به نام جِیمی پس از قتل مادرش در هالووین، به سال ۱۹۸۷ سفر می‌کند تا قاتل جوان را قبل از اینکه برای همیشه در گذشته گیر کند ، متوقف کرده و به زمان خود بازگردد ...
داستان فیلم درباره یک زن است که ماشینش در ایالت اورگان خراب می شود اما یک ذهن مریض فکر می کند که او یک مامور دولتی است و …
داستان درباره دو شاهزاده و پیوند عجیب و نامفهوم آنها با یک اِلفِ قاتل را روایت می‌کند که برای کشتن آنها فرستاده شده است. ما شاهد یک درگیری میان انسان ها و الف‌ها هستیم؛ درگیری‌ای که بعد از مدتی و در همان ابتدای سریال، تبدیل به معضلی بزرگ‌تر می‌شود. همین موضوع، الف‌ها را متقاعد می‌کند که یک قاتل به نام رایلا به سراغ این دو شاهزاده بفرستند تا بلکه این دو را به قتل برساند. زمانی که رایلا به سراغ این دو برادر می‌رود، به جای کشتنِ آنها، تصمیم میگیرد که با آنها متحد شود. زمانی که این سه نفر با یکدیگر متحد شدند، تصمیم گرفتند تا به دنبال راهی بگردند که مردمشان را هم با یکدیگر متحد کنند و صلح را برای سرزمین خود به ارمغان بیاورند.
ریپ هانتر فردی است که آینده را مشاهده کرده و میداند اتفاقی خواهد افتاد که نه تنها زمین بلکه کل دنیا را از در بر میگیرد. حال اون وظیفه دارد تیمی از شروران و قهرمانان را باهم متحد کند تا در مقابل این تهدید بزرگ مقاومت کنند...