
شش دوست نامه هایی دریافت میکنند که که اعلام کرده است چنانچه نامه را برای سایر دوستانشان نفرستند کشته خواهند شد. اگر نامه برای شخص دیگری ارسال شود، قربانی بعدی گیرنده خواهد بود و اگر ارسال نشود خود او قربانی شود. بعضی از این دوستان این مسئله را به شوخی میگیرند. اما هنگامی که نامه به دستشان می رسد، شکارچی زنجیرها به سراغشان می آید...


داستان سریال درباره ی افسر نیروی دریایی Steve McGarrett هست که در پی قتل پدرش از محل خدمت به هاوایی برمیگرده . فرماندار هاوایی بخاطر سوابق خانوادگی اون مجوز راه اندازی گروهی برای مقابله با جرم و جنایت در هاوایی و همچنین پیگیری قتل پدرش رو میده .. اون یک گروه ۴ نفره رو تشکیل میده و اختیارات نا محدودی که دارن به مقابله با خلافکاران اون جزیره میپردازن . در هر قسمت از سریال داستانی متفاوت جدا از داستان اصلی سریال دنبال میشه .


Michael Westen (جاسوس!) وسط یک عملیات توی نیجریه، حکم سوختگیش رو دریافت میکنه! «به عنوان جاسوس وقتی میسوزی، نه پولی داری، نه کاری، نه سابقهی کار، هرجایی ولت کنند مجبوری همونجا بمونی. روی هرکسی که هنوز باهات صحبت میکنه حساب میکنی. خلاصه تا وقتی نفهمی که چه کسی تو رو سوزنده هیچ جا نمیری.» مایکل رو وسط Miami ولش میکنند. زادگاهش، جایی که مادرش و برادرش زندگی میکنند. تمام تلاشش اینه که بفهمه کی حکم سوختگیش رو داده. این وسط برای اینکه زندگیش بگذره با کمک دو نفر از دوستانش عملا نقش Private detective رو هم بازی میکنه. روایت قصه، اول شخص هست. خود مایکل قصه رو روایت میکنه...


داستان سريال Jericho در منطقه جريکو در ايالت کنزاس آمريکا پيگيري مي شود . اين سريال توسط کمپاني CBS Paramount Network Television تهيه شده است و پخش آن از کانال CBS در روز ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۶ آغاز گرديد .اما برسيم به داستان سريال که همان طور که در بالا گفته شد ، در ناحيه مسکوني کوچک Jericho در ايالت کانزاس آمريکا اتفاق مي افتد . داستان با مجموعه اي از انفجارهاي هسته اي که منبع آن ها در ناحيه نامشخصي در نزديکي شهر دنور در ايالت کلرادو ( ايالت مجاور کانزاس ) آغاز مي شود . اين حادثه خسارت سنگيني به جريکو وارد مي نمايد شخصيت اصلي سريال ، جيک گرين ۳۲ ساله مي باشد که پسر شهردار جريکو ، يعني جانسون گرين است . او براي مدت کوتاهي درست چند روز قبل از اين حادثه به زادگاهش يعني جريکو بازمي گردد ( براي ديدن اقوامش ) ؛ پس از وقوع اين حادثه او به همراه پدرش به بازسازي و ايجاد دنياي تازه اي در شهر مذکور مشغول مي شوند . جيک کم کم به يک رهبر در جريکو تبديل مي شود و به حمايت از شهر و شهروندان آن مي پردازد .