
«آرون هالام» (دل تورو) يکي از قابل ترين مأموران ارتش امريکا، سال ها پس از سوء قصد موفقش به جان يکي از جنگ سالاران صرب در «کوسوو»ي اواخر دهه ي ۱۹۹۰ گرفتار خاطرات وحشتناکي از ويراني و مرگ است. او که به جنگل هاي شمال غرب امريکا پناه برد، شکارچياني را که قدم در قلمرويش گذاشته اند، مي کشد. مأموران FBI نيز براي دستگيري او چاره اي نمي بينند جز اين که از استاد سابقش، «ل.ت. بانم» (جونز) کمک بگيرند...

سيستم راهنماي يکي از ايستگاه هاي فضايي روسي از کار مي افتد و احتمال مي رود که در عرض چند هفته به کره ي زمين سقوط کند. اين سيستم شباهت هايي با يکي ازاسکاي لب هايي دارد که سال ها پيش «فرانک کوروين» (ايست وود) طراحي کرده، بنابراين «باب گرسن»، رئيس «ناسا» از «کوروين» مي خواهد کمکش کند. «کوروين» نيز به اين شرط مي پذيرد که اجازه دهند خودش هم راه سه خلبان قديمي ديگر به فضا بروند تا کار تعمير را انجام دهند...

زني به نام «ليبي» (جاد) به اتهام قتل همسرش، «نيک» (گرين وود) محکوم به شش سال زندان و پرداخت دو ميليون دلار بيمه ي عمر او مي شود. اما «ليبي» خيلي زود پي مي برد که «نيک» خودش ماجراي مرگ دروغنيش را ترتيب داده است. بنابراين اگر «ليبي» پس از آزادي از زندان «نيک» را پيدا کند و به قتل برساند، دوباره مجازات نخواهد شد...

«آلن» (اسميت)، پسر يک صاحب اسباب بازي فروشي، تعدادي از اسباب بازي هاي جديد را به جان هم انداخته است: «کاماندوهاي ويژه» عليه «گورگونيت ها». اما آن چه «آلن» نمي داند اين است که اين اسباب بازي ها طوري طراحي شده اند که بتوانند حرکت کنند، لب بزنند و سخن بگويند. هدف کاماندوهاي ويژه، نابودي «گورگونيت ها» ست...

«مارشال سام جرارد» مأمور می شود تبهکاری خطرناک را با هواپیما به زندانی در میزوری ببرد. «مارک شریدان»که متهم به قتل دو مأمور فدرال است، اما ادعا می کند بی گناه است، نیز هم سفر آن دو است. هواپیما دچار سانحه می شود و «شریدان» پس از کمک به نجات چند مسافر، فرار می کند به «جرارد» ابلاغ می کنند که باید هر چه زودتر «شریدان» را دستگیر کند و...

«جيمز ادواردز» (اسميت)، پليس نيويورکي، سر و شکلي ورزشکارانه و رفتاري بي توجه و سبک سرانه نسبت به اجراي قانون دارد. يک شب، پس از تعقيب بزه کار مرموزي که يک موجود ماوراي زميني از آب در مي آيد، «کی» (جونز)، يکي از مأموران کهنه کار سازماني دولتي که سال هاست مخفيانه رفت و آمد موجودات فضايي را زير نظر دارد، او را به هم کاري دعوت مي کند...