
"رجینا لمبرت" به همراه همسرش در پاریس زندگی می کند. او از تعطیلاتی کوتاه مدت با خانه بازمی گردد و تصمیم دارد از همسر خود جدا شود اما با رسیدن به آپارتمانشان متوجه می شود که همسرش به قتل رسیده و همه پولهایشان گم شده است. او با مردی اسرارآمیز برخورد می کند که ادعا می کند پول برای اوست و "رجینا" آنها را مخفی کرده...

وقتی یک دیکتاتور آفریقایی همسرش را زندانی می کند،"شاندورای" به ایتالیا تبعید شده،تحصیلات پزشکی را ادامه داده و برای آقای "کینسکی" آهنگساز و پیانیستی انگلیسی خانه داری می کند.او در یکی از اتاقهای خانه مجلل او زندگی می کند."کینسکی" ادعا می کند او را دوست دارد و حتی حاضر است با او به آفریقا برود اما...

̎توماس جفرسن̎ (نولتی) نویسندهٔ اعلامیهٔ حقوق بشر، سومین رئیس جمهور ایالات متحد، نخستین وزیر امور خارجهٔ امریکا در زمان ریاست جمهوری ̎جرج واشینگتن̎ در سال ۱۷۸۴، به عنوان نخستین سفیر ایالات متحد در فرانسه، همراه با دو بردهٔ سیاهپوست و دختر بزرگش ـ ̎پتسی̎ (پالترو) ـ به پاریس رفت و در دربار ̎لوئی شانزدهم̎ پذیرفته شد. در نخستین برخوردها، میان او و نقاش مشهور انگلیسی ساکن دربار فرانسه، ̎ریچارد کاسوی̎ (کالو) رقابت و جدل درونی به وجود میآید اما ̎جفرسن̎ شیفتهٔ همسر او، ̎ماریا ̎ (اسکاکی) میشود که زنی اهل موسیقی نوازندهٔ ارگ و پیانو و آوازهخوانی تراز اول است...