
ویکتور پسر خردسالی است که کنار جاده پیدا میشود. او توانایی حرف زدن و شنیدن را از دست داده است اما میتواند با استفاده از علائم نگارشی منظور خود را بفهماند. ویکتور ادعا میکند زمانی که در مدرسه بوده توسط مردی غریبه ربوده شده. پلیس پس از بررسی موضوع، به مردی با مشخصاتی که ویکتور داده بود مشکوک می شود و...

دختری که در یک یتیم خانه زندگی می کند به وسیله خانواده ای به فرزندی قبول می شود. او پس از ۳۰ سال زندگی بعد از ازدواج و داشتن یک فرزند همراه با شوهرش به همان یتیم خانه که قبلا آنجا بوده است بر می گردد تا آن را بازسازی و به یتیم ها کمک کند. ولی بعد از بازگشت و زندگی در آنجا می تواند روح همبازیهای قدیمی اش را ببیند و با آنها ارتباط برقرار کند. پسرش سیمون هم همینطور همبازی هایی خیالی را برای خود پیدا می کند. سیمون بعد از مدتی گم می شود و پدر و مادرش به دنبال او همه جا را می گردند. حالا باید ببینیم که آیاسیمون توسط روح ها کشته شده است یا نه؟ و …