

کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه ...


این فیلم در مورد یک زن و شوهر انگلیسی هست یه یک برنامه تلوزیونی موفق در انگلیس ساخته ان و به آمریکا میان تا کار خودشون رو اونجا امتحان کنند. اوضاع اونجور که میخوان پیش نمیره و فکر نمی کنند که بتونن دووم بیارن ولی در عین ناباوری سریالشون برای فصل دو تمدید میشه و اونا مجبور میشن که بمونن. مت لا بلانک بازیگر معروف سریال فرندز(جویی) در این سریال نقش خودش رو بازی می کند و این زن و شوهر با همکاری مت لابلانک در تلاشند که سریال موفق خودشون رو احیا کنند ولی در این مسیر با مشکلات زیادی مواجه می شوند…


"کریستوفر چنس" متخصص امور امنیتی، محافظ و کارآگاهی خصوصی می باشد، که با قرار دادن خود به عنوان سپر انسانی از مشتریان خود در مقابل ترور محافظت می کند. او به طور محسوس یا غیر محسوس مشتریان خود را که قرار است هدف ترور قرار بگیرند دنبال کرده و یا خود را در موقعیت آنها قرار می دهد و در لحظه ترور با زیرکی وارد عمل می شود و فرد یا افراد اجیر شده را از میان برمی دارد. او با دفتری خصوصی که توسط همکارش "وینستن" اداره می شود همکاری می کند و فردی مرموز و زیرک به نام "گوررو" با هنرنمایی "جکی ارل هیلی" نیز برای یافتن افرادی که در پشت پرده این ترور ها قرار دارند به او کمک می نماید. "کریستوفر چنس" با بازی “مارک ولی” مهارت “جک بائر”(۲۴) ، شوخ طبعی “جفری داناوان” (Burn Notice ) و خوش تیپی "جیمز باند " را یکجا دارد.

فیلم در مورد «کلاید شلتون» مردی است که چند سال پیش همسر و دخترش توسط یک گروه تبهکار به طرز فجیعی کشته شده اند و اکنون او پس از سال ها متوجه می شودد که سیستم قضایی قصد دارد تا قاتل خانواده اش را طی یک توافق امنیتی و معامله با تبهکاران آزاد کند. او تصمیم میگیرد تا خود انتقام همسر و دخترش را بگیرد و علاوه برا قاتلان تمامی افرادی که اجازه ی آزادی آنها را داده اند را نیز مورد حمله و انتقام خود قرار می دهد. در این بین او هدف بزرگش کشتن دستیار دادستان است. پلیس شلتون را دستگیر می کند، اما او همچنان از داخل زندان دست از انتقام گیری بر نمی دارد...


سریال به خانواده های «جی پریچت»، دخترش «کلر» و پسرش «مایکل» که همه در لس آنجلس زندگی می کنند می پردازد. «کلر» مادر خانه داری است که همسر «فیل دانفی» است و سه بچه دارد. جی با «گلوریا»، دختر جوان کلمبیایی ازدواج کرده است و به او کمک می کند تا پسر نونهالش را بزرگ کند. «مایکل» و پارتنرش «کامرون تاکر»، کودکی ویتنامی بنام «لیلی»، را به فرزند خواندگی گرفته اند.