
دو زن بسیار متفاوت که عاشق یکدیگر می شوند. جاسمین یک ویرایشگر مد موفق است که با نامزدش در تورنتو زندگی می کند. او در یک شب جمعه در حالی که با بهترین دوستش کلر در شهر بود، با دالاس، یک زن سقفساز که اخیراً از رابطه خارج شده است، ملاقات میکند. جاسمین که از اعتماد به نفسی که این دو زن بسیار متفاوت با هم در ارتباط هستند شگفت زده می شود، شیفته زنی مرموز می شود که با خدمه ای در خانه مجاور خانه او کار می کند. ملاقات تصادفی به زودی به میل تبدیل می شود که در جاسمین وقتی بیشتر با دالاس آشنا می شود شعله ور می شود و او را به همراهی دالاس به اتاق زیر شیروانی کم اجاره اش می برد که در آن دو زن به زودی درگیر رابطه جنسی پرشور می شوند. به همان اندازه که او با احساسات خود به خاطر درگیری جنسی با یک زن دیگر مبارزه می کند، می ترسد که تلاشش با دالاس ممکن است نامزدی او را با نامزدش خراب کند، اگر زمانی مشخص شود.

این فیلم درباره رئیس پر افتخار اداره آگاهی ( که بعدها به عنوان FBI شناخته شد ) به نام «جی. ادگار هوور» است. «جی. ادگار» ( لئوناردو دیکاپریو ) در سال ۱۹۲۴ به ریاست FBI برگزیده شد و به مدت ۴۸ سال این سمت را در اختیار داشت. وی در این مدت توانست امنیتی قابل قبول در ایالات متحده بوجود بیاورد که تحسین فراوان مقامات را درپی داشت. اما در عین حال شایعاتی هم مبنی بر اینکه «جی. ادگار» تمایلات همجنس خواهانه ای هم دارد منتشر شده بود که این مسئله هرگز مشخص نشد. این فیلم به بخش هایی ناشناخته از زندگی «جی. ادگار هوور» می پردازد.


هفت خاندان اشرافی برای حاکمیت بر سرزمین افسانه ای «وستروس» در حال ستیز با یکدیگرند. خاندان «استارک»، «لنیستر» و «باراثیون» برجسته ترین آنها هستند. داستان از جایی شروع می شود که «رابرت باراثیون» پادشاه وستروس، از دوست قدیمی اش، «ادارد» ارباب خاندان استارک، تقاضا می کند که بعنوان مشاور پادشاه، برترین سمت دربار، به او خدمت کند. این در حالی است که مشاور قبلی به طرز مرموزی به قتل رسیده است، با این حال ادارد تقاضای پادشاه را می پذیرد و به سرزمین شاهی راهی می شود. خانواده ملکه، یعنی لنیستر ها در حال توطئه برای بدست آوردن قدرت هستند. از سوی دیگر، بازمانده های خاندان پادشاه قبلی وستروس، «تارگرین ها» نیز نقشه ی پس گرفتن تاج و تخت را در سر می پرورانند، و تمام این ماجراها موجب در گرفتن نبردی عظیم میان آنها خواهد شد...