
گالیور یک روزنامه نگار است که در یک سفر دریایی برای تهیه ی گزارش کشتی اش دچار طوفان می شود و او را به جزیره ی ای ناشناخته می برد.او به زودی در می یابد که این جزیره مسکونی است و ساکنانی دارد اما ساکنان این جزیره معمولی نیستند آنها کوتوله های ریزی هستند که نامشان لی لی پوت است. جک غول پیکر اکنون در بین آنها پذیرفته شده است و ماجرای گالیور آغاز می شود. یک روایت مدرن از داستان قدیمی و آشنای سفرهای گالیور


داستان سریال درباره زنی است به نام "آلیشیا فلاریک" که همسر سیاستمداریست که به دلیل ارتباط نامشروع و سوء استفاده از مقام دولتی به زندان می افتد."آلیشیا" که سالهاست بعد از ازدواج فعالیت حقوقی نداشته به دلیل مشکلات مالی بعد از حدود ده سال دوباره شغل وکالت را در یک شرکت حقوقی پی میگیرد. او که سالهاست که از وکالت فاصله گرفته و به بزرگ کردن فرزندان وزندگی به عنوان یک زن خانه دار خو گرفته، در محیط کار با استقبال گرمیمواجه نمی شود، از طرفی باید صحبتهای در گوشی همکاران را در مورد شوهر خودکه یکی از سیستمداران بزرگ شهر بود ولی امروز مایه خجالت "آلیشیا" وفرزندانش شده را تحمل کند. تصویری که از "آلیشیا" با بازی فوق العاده"جولیانا مارگیولس" داده می شود ، نه شبیه همسری به مانند "هیلاریکلینتون" است که در دوران اتهامات شدید و شکننده به شوهرش همچون صخره ایدر مقابل همه اتهامات به نفع شوهرش مقاومت کرد و نه همسری که شوهر خود راکاملا به فراموشی بسپارد و زندگی تازه ای را شروع کند...


داستان سریال در مورد مردی به نام جاناتان ایمز می باشد که یک نویسنده است که تا به حال تنها یه کتاب نوشته است. همچنین وضع مالی خوبی ندارد و مشغول فروش ماریجوآنا هم هست البته خودش هم شدیدا به ماریجوانا اعتیاد دارد و الکلی هم هست. در ابتدای داستان می بینیم که دوست دختر ایمز وی را ترک کرده و همه وسایل خانه را با خودش می برد و برای ایمز تنها کتاب ها و لپ تاپش باقی می ماند. ایمز که عاشق کتابهای پلیسی است در یک سایت شروع می کند رزومه کاری خودش را به عنوان کارآگاه خصوصی می نویسد و این تازه شروع اتفاقات است. حالا مردم به او زنگ می زنند و مشکلات خود را با وی در میان می گذارند ...

پیتکا ( میرز ) ، آمریکایی الاصلی است که خارج از کشورش و توسط معلمان مذهبی هندی تربیت شده است و حالا به کشورش برگشته است. اولین مسئله ای که باید آن را حل کند، مشکلات روابط عاطفی اش و متعاقبا مشکلات یک ستاره هاکی است که همسرش او را برای رسیدن به رقیب دیگری درست قبل از مسابقات قهرمانی NHL ترک کرده است...

چز قهرمان اسکیت سواری روی یخ است که رقیب سرسختی به اسم جیمی دارد . چز فردی لاابالی و بی ادب است اما جیمی برخلاف او جوانی مودب و خوش اخلاق می باشد . در ادامه در جریان یک مسابقه جهانی اسکیت که آنها برای کسب مدال طلا با هم رقابت می کنند با یکدیگر درگیر شده و فدراسیون جهانی آنها را برای همیشه از شرکت در مسابقات انفرادی اسکیت روی یخ محروم می کند ...

«اندی استیتزر» که در یک مغازه فروش لوازم الکترونیکی کار می کند، زندگی آرامی دارد. همکارانش او را دوست دارند، از این رو وقتی باخبر می شوند که اندی در چهل سالگی هنوز باکره است، دست به کار می شوند تا موقعیتی فراهم کنند تا مشکل اندی را حل کنند. اندی که در جوانی به دلیل تجربیات ناگواری که ازبرخورد با جنس مخالف داشته، این نوع رابطه را به بوته فراموشی سپرده است. اما وقتی با «تریش»، زنی چهل ساله که درنزدیکی فروشگاه آنها یک مغازه تجارت اینترنتی دارد، آشنا می شود تصمیم می گیرد تا در این زمینه تجاربی کسب کند.