
«اليزابت» (ويدرسپون) پشت رل اتوموبيل خوابش مي برد و به شدت تصادف مي کند و به اغما مي رود. چند هفته ي بعد، مردي به نام «ديويد» (رافالو) آپارتمان «اليزابت» را اجاره مي کند ولي بلافاصله متوجه مي شود که «اليزابت» کاملا هم خانه را خالي نکرده است. جسم «اليزابت» شايد مرده باشد ولي روحش کاملا زنده است و مصرانه پا مي فشارد که آپارتمان هنوز به خودش تعلق دارد...


وقتی که "دیو" و "ویکی" در حال بزرگ شدن بودند، خانواده شان زیاد به آن دو سخت می گرفتند و هیچ زمان تفریحی برای آنها نمی گذاشتند. حال دیو و ویکی فرزندان خودشان را دارند که در سن نوجوانی به سر می برند و سعی می کنند در همه مراحل زندگی با آنها همراه باشند و هر شیطنت ای بخواهند انجام دهند زیاد به آنها سخت نگیرند و...


این سریال داستان روابط چند خانم است که در همسایگی یکدیگر زندگی می کنند و روابط جالبی از قبیل عشق ، دوستی ، دشمنی، همدردی و رقابت بر سر عشق با یکدیگر دارند. راز های زندگی این چند خانم که در همسایگی هم زندگی می کنند و هر کدام داستان زندگی خود را دنبال می کنند که در نهایت به نوعی با یکدیگر در رابطه است .

«هري سنبورن» (نيکلسن) خيال دارد دو روز تعطيل آخر هفته را با «مارين» (پيت) در ويلاي کنار درياي مادر او بگذراند ولي از بخت بد قلبش در آن جا درد مي گيرد. «اريکا بري» (کيتن)، مادر «مارين» با اکراه مي پذيرد چند روزي از او مواظبت کند. اما خيلي زود «هري» در مي يابد که به «اريکا» علاقه پيدا کرده است.