
دانکن ویزلا ملقب به بلک کایزر از برترین قاتلان دنیا است. او تصمیم گرفته که حرفه خود را کنار بگذارد و خودش را بازنشسته کند. اما کارفرمای سابقش توطئهای علیه او برنامه ریزی کرده است که بلک کایزر را مجبور میکند تا با ارتشی متشکل از قاتلان جوانتر، سریعتر و بیرحم مبارزه کند، قاتلانی که هیچ چیز جلودار آنها نیست و هر کاری میکنند تا وظیفهای که به آنها محول شده است را درست انجام دهند…

داستان فیلم در مورد دو پسر عمو به نام های وینسنت و آنتون است که می خواهند در یک تجارت پر ریسک سرمایه گذاری کنند. رقابت در این تجارت به قدری بالاست که برنده در میلی ثانیه مشخص می شود. رویای آن ها احداث یک خط کابل فیبر نوری مستقیم میان کانزاس و نیوجرسی است که می تواند سالانه میلیون ها دلار را روانه جیب این دو کند. اما بخت با آن ها یار نیست و مشکلات زیادی بر سر راه این دو قرار می گیرد. وینسنت و آنتون در طول ماجراجویی های جسورانه خود به همدیگر و به تمام افرادی که در اطراف آن ها هستند، تا سر حد توان فشار می آورند و می خواهند به هر قیمتی که شده، رویاهای خود را اجرایی کنند…


یک دختر معمولی بنام کلاری در روز تولد ۱۸ سالگی اش متوجه میشود که یک شکارچی سایه/Shadowhunter است. (گروهی متشکل از دورگه های انسان-فرشته که وظیفه شان کشتن شیاطین است) ! زمانی که مادر کلاری ربوده میشود او بهمراه چندی از دوستانش عازم سفری برای شکار شیاطین می شود تا سرنخ هایی از مادرش پیدا کند...


محوریت داستان بر روی جوانی به نام James Cole است که توانایی رفتن به آینده را دارد. او متوجه می شود در آینده ای نزدیک بیماری یا ویروس ناشناخته ای برای انسان ها مشکلاتی درست می کند. به طوری که بسیاری از آنها از بین می روند و فقط تعداد کمی از نسل انسان ها باقی می مانند. او با برگشت به زمان حال سعی می کند از این اتفاق جلو گیری کند و نسل انسان ها را به هر شرایطی شده حفظ کند اما در این راه با مشکلات فراوانی رو به رو می شود...