
گوردن (کالین کویین) به دو دخترش، اِمی و کیم، می گوید که در حال جدا شدن از مادرشان می باشد. گوردن سعی می کند به دو دختر کوچکش این موضوع را تفهیم کند که جدایی اش از مادر بچه ها به این دلیل هست که تک همسری معنی ندارد و آدمها باید در ارتباطاتتشان آزاد باشند و به یک نفر بسنده نکنند! حال سالها از آن جریان می گذرد و اِمی (اِمی شومر) تبدیل به نویسنده جوانی شده که به اعتقادات پدرش پایبند مانده است. اِمی مشروبات الکلی زیادی مصرف می کند و با افراد زیادی وارد رابطه می شود اما هرگز به رابطه پایبند نمی ماند و سراغ فرد دیگری می رود. با اینحال وی با یک دکتر جذاب به نام آرون (بیل هیدر) آشنا می شود که باعث برهم ریختن معادلات ذهنی اش درباره عشق می شود و...

«پیتر»، بعد از به هم خوردن رابطه اش با «سارا مارشال» که ستاره ی یکی از شبکههای کمدی آمریکا می باشد، خسته و دل شکسته برای یک مدت اندک به هاوایی می رود تا بلکه بتواند همه ی وابستگی هایی که به سارا پیدا کرده بود را فراوش کند. و حالا چون سارا هم به مرخصی آمده است و دقیقا از همان جایی سر در می آورد که پیتر برای فراموش کردن او به آن جا رفته بود. البته به همراه دوست جدیدش...

«سي دي بيلز» (مارتين)، رئيس آتش نشاني شهر کوچکي در واشينگتن با ستاره شناسي به نام «راکسان کووالسکي» (هانا) آشنا و دلباخته اش مي شود، اما مي داند که به خاطر چهره اش هيچ اميدي به پيشرفت در اين رابطه نيست. در اين جا توجه «راکسان» به «کريس» (روسوويچ)، جواني خجالتي در گروه «سي دي» جلب مي شود. «کريس» نيز که از «راکسان» خوشش آمده از «سي دي» براي نوشتن نامه به «راکسان» کمک مي گيرد.