« شاهزاده خانم آن » ( هپبرن ) که براى تعطیلات به رم سفر کرده است از زندگى مبادى آداب و خشک دربارى خسته شده است. او شبى به تنهایى در شهر به گردش میرود و با خبرنگارى امریکایى به نام « جو » ( پک )، آشنا میشود.
قرن هجدهم، پرو. "کامیلا" ستاره یک شرکت نمایشی بین انتخاب سه مرد تردید دارد. نایب السلطنه کالسکی طلایی باشکوه خود را به او می دهد. یک افسر اسپانیایی به او پیشنهاد می دهد میان سرخپوستان ساکن شوند و "رامون"، یک گاوباز به او افتخارش را پیشکش می کند...