
بامداد شروع حقوق مدنی، سه بانوی اهل می سی سی پی در شرف برداشتن قدمی اعجاب انگیز در زندگی شان هستند. یکی از این سه بانو «اسکیتر» ۲۲ ساله است که به تازگی از دانشگاه به خانه برگشته و بزرگترین غصه ی مادرش هم اکنون ازدواج اوست. بانوی دیگر خانومی دورگه ی امریکایی افریقای حکیمی به نام «آیبیلین» است، او خدمتکاری است که به تازگی فرزندش را از دست داده. و بانوی سوم «مینی»، بهترین دوست آیبیلین است که به دنبال شغلی محترمانه می گردد. با اینکه این خانم ها تفاوت های بسیاری دارند اما دست سرنوشت آنها را با هم همراه می کند تا نقشه ای محرمانه و حیاتی را پیش ببرند...

فلیکس باش گوشه نشینی است که توجهی به افراد شهر و کسانی که می خواهند او را بشناسند ندارد.اما وقتی روزی یکی از دوستانش می میرد و مردم داستانهایی درباره او می گویند،او تصمیم می گیرد این حرفها را بین مردم پایان دهد.او فرانک را استخدام می کند تا تشییع جنازه ای برای او برپا کند و...


سریال" عشق بزرگ" از سه خانه در جوار یک دیگر شروع می شود، در هر یک از این خانه ها زنی خانه دار با تعدادی بچه با سنین مختلف زندگی می کنند. "بیل هنریکسون" صاحب فروشگاهای زنجیره ای لوازم ساختمانی، تنها مردی است که به این سه خانه رفت آمد دارد ، با این تفاوت که برای ورود به این خانه ها ، همیشه از یک در و یک خانه استفاده می کند، و برای ورود به دو خانه دیگر از حیاط پشتی خانه ها که به هم متصل است بهره می برد.

این فیلم بر اساس حوادثی واقعی ساخته شده که در شهر تنسی در اوایل قرن نوزدهم میلادی اتقاق افتاده است. جایی که روح خبیث مرتبا ظاهر می شود و دختری نوجوان و خانواده پولدارش را آزار می دهد. همچنین این حوادث بر پایه شواهد تنها پرونده مستند در تاریخ آمریکا است که یک روح باعث مرگ یک انسان می شود...