
آخرین قسمت از سری فیلمهای هری پاتر، در جایی آغاز می شود که هری، رون و هرمیون به دنبال یافتن و نابود کردن سه هورکراکس باقی مانده ی ارباب تاریکی هستند، اشیاء جادویی ای که عمری جاویدان را برای او به ارمغان آورده اند. اما با آشکار شدن یادگاران مرگ، و اطلاع یافتن لرد ولدمورت از هدف هری و دوستانش، نبرد عظیمی آغاز می شود.

ولدمورت قوی تر شده و قدرتش در حال رشد است. در حال حاضر وزارت سحر و جادو و هاگوارتز در کنترل اوست . هری، رون و هرمیون تصمیم گرفته اند کار دامبلدور را به پایان برسانند و بقیه جان پیچ ها را پیدا کنند تا ولدمورت را شکست بدهند. اما برای این سه نفر و بقیهٔ دنیای جادوگری امید کمی باقی مانده است.


آماندا پرایس، یک کارمند بانک است که حوصله ش از کارش سر رفته، او پس از کشف یک در عجیب در حمام خود، در کتاب مورد علاقه ش از آستین، به معنای کامل کلمه گم میشود و جای خود را با قهرمانش در کتاب، الیزابت بنت عوض میکند. پس از اینکه وی با خانواده بنت آشنا میشود و به میستر دارسی معروف (الیوت کوان- قطب نمای طلایی) برخورد میکند، آماندا چگونه میتواند این داستان عشقی مشهور را در مسیر خود نگاه دارد؟