
«رابرت کليتن دين» (اسميت)، پدري مهربان، همسري وفادار و وکيل دادگستري، به فروشگاه مي رود تا براي همسرش هديه اي بخرد. اما خودش نمي داند که در ساک خريدش، نواري ويدئويي انداخته اند که قتل اخير سناتوري امريکايي را به دست «توماس رنولدز» (وويت)، يکي از مأموران فاسد و رده بالاي سازمان امنيت آن کشور، نشان مي دهد. ديري نمي گذرد که «رنولدز» به تعقيب «دين» مي پردازد تا نوار را به چنگ آورد...

ملوين يودال (نيکلسن)، نويسنده ي داستان هاي عاشقانه، مردي است سخت وسواسي، بي حوصله و کج خلق. زندگي او از اين رو به آن رو مي شود چرا که از يک طرف همسايه اش در بيمارستان بستري شده و او ناگزير به نگه داري از سگ او شده است. و از طرف ديگر بايد به حل مشکلات «کارول» (هانت) پيشخدمت کافه اي که او بدان رفت و آمد دارد، کمک کند. «کارول» طاقت تحمل «ملوين» را دارد و «ملوين» نيز به «کارول» بي علاقه نيست...