هانا هاوارد، مدیرعامل شرکت فینلی کریدیک، با خبر تعطیلی شعبهاش و الزام به کار از راه دور، وارد شرایط بحرانی میشود. او برای حفظ تیم کاریاش که مانند خانوادهاش هستند، قولهایی میدهد که نمیتواند به آنها عمل کند.
داستان در مورد یک زن تنها و زیبای هندی است که در استرالیا زندگی میکند. زمانی که او عاشق یک مرد سفید پوست می شود، خانواده اش این اتفاق را یک رسوایی تلقی می کنند...