
داستان کمدین پیری به نام جکی (رابرت دنیرو) را روایت میکند که قصد دارد رابطه اش را با دخترس بهتر سازد و باعث شود که او از زندگی پرمشغله اش کمی فاصله بگیرد و لبخند بر لبش باشد. ولی مشکلات زیادی برای جکی به وجود می آید که او را وادار به انجام کارهایی میکند که تا به حال در عمرش تجربه اش را نداشته است …

«لورنزو» (پاتریک)، «مايکل» (پیت)، «جان» (الدارد) و «تامي»، چهار دوست نوجوان ساکن محله ي «هلز کيچن» نيويورک که به طور اتفاقي باعث آسیب دیدن یک پیرمرد شده اند، به دارالتأديب فرستاده مي شوند. نگهبانان دارالتأديب، از جمله «شان نوکز» (بيکن) آنان را مورد ضرب و شتم و آزار و اذيت قرار مي دهند. ۱۳ سال بعد آن ها فرصتی پیدا می کنند تا از این نگهبانان انتقام بگیرند...

"جوئی" سرباز جوان آمریکایی در آخرین روز جنگ جهانی اول مورد اصابت یک خمپاره قرار می گیرد.او در بیمارستان با وضعیتی بدتر از مرگ بستری می شود.او دستها،پاها،چشمها،گوشها،دهان و بینی خود را از دست داده است.حواس باقیمانده و توانایی تفکرش زندگی او را وارد رویاها و خاطراتی عجیب می کند و...