داستان بحری، جوانی ساکن روستای مکارسری. یک روز بحری متوجه شد که در روستای مکارسری مشکلی پیش آمده است. او همچنین از روی کنجکاوی متوجه شد که واقعاً در روستای محل زندگی او چه می گذرد.
آلانا از پدر و مادرش جدا شد و توسط یک زن ثروتمند به فرزندی پذیرفته شد. او در بزرگسالی متوجه میشودکه یک انسان عادی نیست و ممکن است هدیهای برای بشریت باشد و ...
مردی به نام ایتو که در گذشته عضو یک گروه خلافکار بوده است، میبایست از کودکی یتیم محافظت کند. اما در این بین او با گروه سابقش مواجه میشود، و به این ترتیب نبردی سخت و نفسگیر در خیابانهای جاکارتا شکل میگیرد و…