

برنامه امشب با اجرای جیمی فالون، نام برنامه ای با اجرای جیمی فالون است. وی در هر برنامه با دعوت از بازیگران مطرح سینما و افراد مشهور به مصاحبه و شوخی با آنها میپردازد. مسابقه ای نیز بین خود و میهمانان برگزار میکند و برنامه های موسیقی زنده ی جالبی را تدارک میبیند. این برنامه موفق به نامزدی پنج جایزه امی و کسب جایزه امی هنرهای خلاق شده است.

بن، نقاش وراج و همسرش جُرج، که نزديک به ۴ دهه مربي موسيقي است، در مراسمي شاد و جذاب با هم ازدواج ميکنند، بعد از مراسم، آکادمي کاتوليک جُرج براي اخراج وي تحت فشار قرار ميگيرد و تنها چند هفته بعد از جشن عروسي آن دو فقير ميشوند و نميتوانند رهن خانه را حفظ کنند و لاجرم آپارتمان شيکشان را ترک ميکنند و...

«مایک موریس» ( جورج کلونی ) یک سیاستمدار دموکرات است که با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری، قصد دارد با اعتماد سازی نزد مردم، خود را به عنوان کاندید رسمی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری مطرح کند. اما او برای اینکار ابتدا می باید در شهر مهم اوهایو موفق به جلب نظر مردم شود، چراکه در این صورت شانس او برای کاندید رسمی شدن بیش از پیش خواهد شد. «استفان میرز» ( ریان گوسلینگ ) سخنگوی مطبوعاتی موریس می باشد که به شکل ماهرانه ای بر کار خود تسلط دارد. استفان با وجود اینکه پیشنهادات مشابه دیگری هم دارد اما به مایک وفادار مانده و سعی می کند تمام تلاشش را برای موفقیت او انجام دهد اما به مرور متوجه می شود همه چیز آنطور که فکر می کرده پاک نیست و ...

«کال» (استیو کارل) مرد میانسالی است که همه چیز زندگی اش در مسیر درست و خوبی است. خانواده ای خوب، شغلی مناسب و محیطی دوستانه. اما زمانی که او با همسرش دچار مشکل میشود و «امیلی» به فکر طلاق گرفتن می افتد و کال را برای مدتی ترک می کند، همه چیز خراب می شود. در همین بین کال با مردی به نام «جیکاب پالمر» آشنا می شود که به او توصیه می کند تا برای مدتی هم که شده به صورت مجردی خوش بگذراند تا بعدا دوباره همسرش را راضی به زندگی کند…

میکیهالر وکیل مدافع جنایی است که در اتومیبل خود کارهای وکالت را برای افراد مختلف انجام میدهد.اما در آخرین پرونده اش که مربوط به دفاع از یک متهم به قتل است، متوجه میشود که این یک پرونده ی ساده نیست و بازیهای خطرناکی در پشت پرده آن قرار دارد؛ بازیهایی که جان موکل و خودش را تهدید میکند...

«دن» (پیرس برازنان) کشیش یک فرقه بنیادگرای مسیحی است که از طریق موعظههایش پول خوبی به جیب زده و یک امپراتوری تجاری برای خودش دست و پا کرده است. اما وقتی یکی از مشتریهای همیشگی او به نام «کارل» (گرگ کینیار) پی به دوز و کلک های او میبرد، «دن» مجبور میشود به هر طریق ممکن جلوی این تهدید بالقوه را بگیرد و صدایش را خفه کند...