دختری روستایی که در پی یافتن میراث گرانبهای خانوادگی‌اش است، راهی سفری پرمخاطره به شهری ناشناخته میشود. در آنجا، با عشق راستین خود روبرو می‌گردد. او برای رهایی روح معشوقش، ناگزیر است سرنوشت را به سخت‌ترین آزمون ممکن فراخواند.
کریسی تیگن و دیوید چانگ در کنار جوئل کیم بوستر با سری جدید صحنه رستوران را کاملاً باز می کنند. آن‌ها بینندگان را به رستوران‌هایی در لس‌آنجلس می‌برند که باید آن‌ها را امتحان کنند، رستوران‌هایی که غیرمنتظره هستند و در بعضی مواقع از مسیر پرتحرک خارج می‌شوند. در حالی که دیوید در پشت خانه با سرآشپز رستوران دست هایش را کثیف می کند، کریسی و جوئل در جلوی خانه دادگاه برگزار می کنند و یک مهمانی شام همیشه شل، غیرمنتظره و سرگرم کننده با غذاهای غیرقابل انکار خوشمزه و گفتگوی عالی برگزار می کنند.
داستان فیلم در مورد پدری است که بعد از سال ها وقتی همسر و فرزندانش به سفر رفته اند، فرصتی دارد که برای خودش وقت بگذراند. از این رو او با یکی از دوستان خوش گذران قدیمی اش دوباره ارتباط برقرار می کند تا آخر هفته ای جنجالی را تجربه کنند...
پس از یک رسوایی بزرگ، ترینیتی چایلدز، بانوی اول یک کلیسای برجسته باپتیست جنوبی، تلاش می کند تا به همسر کشیش خود، لی-کرتیس چایلدز، کمک کند تا حضار در کلیسا را بازسازی کند...
دو زن آفریقایی-آمریکایی شروع به به اشتراک گذاشتن تجربیات ناراحت کننده در یک کالج عمدتا سفیدپوست در نیوانگلند می کنند.
در یک مرکز تفریحی درمانی به نام “خانه آرام” روایت میشود و در مورد نه زن و مرد است که هر کدام برای رفع مشکلات خود به این مرکز مراجعه کرده‌اند. در این میان مدیر این مرکز درمانی به نام ماشا (با بازی نیکول کیدمن) به این نه نفر نوید میدهد که در مدت ۱۰ روز روح و بدن خسته آن‌ها را کاملا دگرگون کرده و بهبود میبخشد. اما وقوع حوادثی اسرارآمیز در این مدت زندگی این نه نفر را به چالش کشیده و…
پس از ناپدید شدن همسرش، سو باتنز (با هنرنمایی آلیسون جنی) ، تصمیم می‌گیرد که او را یافت کند. وی به جستجوی می‌پردازد و در این راه، معروف و مشهور میشود. سو به سمت شهر یوبا می‌رود و تلاش‌های خود را برای یافت همسرش، بیشتر می‌کند تا اینکه ....
جان شفت جونیور، یک مامور سایبری ماهر است که از دانشگاه MIT فارغ التحصیل شده. او می بایست پرده از راز مرگ مشکوک دوست صمیمی اش بردارد اما...
جردن شخص بانفوذ و بزرگی در حوزه تکنولوژی است که دستیارش ایپریل و همچنین تمام کارمندانش را به شدت عذاب می دهد. این آزار و اذیت ادامه پیدا می کند تا اینکه درست قبل از یک ارائه فوق العاده مهم، او به طور جادویی و با همان افکار و رفتار به ۱۳ سالگی خود باز می گردد. جردن که اکنون تنها یک دختر ۱۳ ساله است و هیچ کس او را نمی شناسد، باید بیشتر از هر زمان دیگری به ایپریل متکی شود. اگرچه ایپریل به جردن کمک می کند اما با او درست مانند یک دختر بچه ۱۳ ساله که دارای مشکلات رفتاری است و باید آن ها را اصلاح کند، برخورد می کند…