«فرانسيس» (هالتن)، دشمن قديمي «پي وي» (هرمن)،دوچرخه ي محبوب او را مي دزدد و او بيهوده مي کوشد تا آن را بيابد. پيشگويي فريبکار به او مي گويد که دوچرخه اش در زيرزمين قلعه ي آلامو در تکزاس است و «پي وي» راهي سفر دور و دراز مي شود.
پسر پادشاه و جنگجویان صحرا در برابر امپراتور کهکشانی و کینه جویی بد پدرش می ایستند . هنگامی که پدر خود را و خود را در بیابان دنیا آزاد تنها می بیند به فکر انتقام از حکومت امپراتوری می افتد .
زماني در آينده ي نزديک. سرخ ها به ايالات متحد يورش مي برند و از جمله در يکي از شهرهاي کلرادو کنار يک دبيرستان فرود مي آيند و دانش آموزان و معلمان را دستگير مي کنند. عده اي از دانش آموزان، از جمله «جد اکرت» (سوايزي) و برادرش «مت» (شين)، به سمت کوه ها فرار مي کنند تا گروهي چريکي تشکيل دهند.
نویسنده ای که به دنبال کمک گرفتن از همسر سابقش بوده، متواری می شود. او هم اکنون با یک وکیل ازدواج کرده و...
نيويورک. پليس درستکار، «فرانک سرپيکو» (پاچينو)، به هيچ ترتيبي با فساد هم کارانش نمي تواند کنار بيايد...