
مرد جوانی بنام «مایکل پیترسون» (تام هاردی) که بخاطر سرقت مسلحانه از اداره پست، محکوم به گذراندن ۷ سال زندان بوده است، به دنبال رفتار خشنش با نگهبانان نهایتا ۳۰ سال در بخش انفرادی زندان می ماند. در طول این مدت، مایکل پیترسون، آن پسر جوان ناپدید می شود و جای خود را به شخصیتی متضاد، بنام «چارلز برونسون» می دهد.


در همین حال که جنگ جهانی دوم شدت میگیرد، تبهکاران سعی میکنند از هرج و مرج به نفع خود استفاده کنند. اما در شهر هستینگز به لطف کارآگاه "کریستوفر فویل" آنها شانس زیادی ندارد. او به مبارزه با بازار سیاه، سوداگری و قتل می پردازد و از طرفی دیگر پسرش "اندرو" که خلبان نیروی هوایی سلطنتی است با دشمن در میدان نبرد میجنگد...

سال ۱۸۸۴. افسر جوان ارتش بريتانيا، «هري فورشم» (لجر) از مبارزه با شورشيان مسلمان سوداني خودداري مي کند. صميمي ترين دوستش، «جک دارنس» (بنتلي)، در واکنش به اين عمل، پر سفيدي (به نشانه ي بزدلي) برايش مي فرستد. دو تن ديگر از هم قطارانش نيز چنين مي کنند و سرانجام چهارمين پر را نامزد «فورشم» (هادسن) به دست او مي رساند...