
سننت که سال ها مورد آزار و اذیت همسرش قرار گرفته، بیمار می شود و در بیمارستان بستری می شود. در حالی که درمانش ادامه دارد، شماره وکیل زینب را روی پنجره بیمارستان می بیند و درخواست کمک می کند. سنت نامه ای به او می دهد تا بعد از مرگش باز کند. این نامه پسر بزرگ سنه، هلیل و زینب را به هم نزدیک می کند، اما باعث درگیری بین برادران نیز می شود. اگرچه هلیل و زینپ برای Cennet با هم می آیند، اما یک عاشقانه بین آنها آغاز می شود.

دلفین اسنوبال پسر کوچکی را در امواج نجات می دهد که از سقوط هواپیما جان سالم به در برده بود. از آن زمان آنها با هم بزرگ می شوند و با ترفندهای خنده دار خود زندگی دریایی را هیجان زده می کنند. تا اینکه یک روز آرامش دنیای کوچک شاد آنها توسط اختاپوس شیطانی از بین می رود...


داستان این سریال، از سریال Osasis اقتباس شده است. دختری که مادرش او را نمیخواهد و اسمش را گجه(شب) میگذارد، به دور از محبت و بدون داشتن تعریفی از دوست داشتن بزرگ میشود و سرنوشت او را با خانواده ی اردم روبرو میکند که درست در نقطه ی مقابل او هستند و سرشار از محبت و عشق هستند. تحمل این شرایط نا آشنا برای گجه بسیار سخت است و از طرفی هزاران مشکل دیگر هم دست از سرش برنمیدارند…