
چون مادر «بلید» در زمان بارداري توسط يک خون آشام زخمي شده، بلید که يک نيمه انسان - نيمه خون آشام است، داراي تمام خصوصيات خوب خون آشامان بهمراه بهترين مهارتهاي انساني مي باشد. بلید به شکار خون آشامان می پردازد تا انتقام مادرش را بگيرد. خون آشامان که تصميم دارند بزودي به تمام سازمانهاي مهم انسانها نفوذ کنند، به بلید نياز دارند زيرا او داراي خون ويژه اي است...

بالتیمور، سال ۱۹۵۴. دوران ظهور راک اندرول. «وید واکر» معروف به «بچه ننه» (دپ)، جوان بزهکاری است که به خاطر اعدام پدر و مادرش همیشه اشک از گونه هایش جاری است. «بالدوین» (میلر) که رقیب «بچه ننه» است، با او و دوستانش درگیر می شود. در اغتشاشی که به راه می افتد، «بچه ننه» مقصر شناخته می شود، در نتیجه او را به دارالتأدیب می فرستند...


"آل باندی" فروشنده کفشهای زنانه ای است که زندگی مصیبت باری دارد. او از کار خود متنفر است. همسر او زنی تنبل و پسرش بسیار بی عرضه است (مخصوصاً در ارتباط برقرار کردن با دختران) و همچنین دختری با عقاید تیره و تار دارد. محوریت سریال بر روی این خانواده و ماجراهای جالب و خنده داری است که برایشان اتفاق می افتد...