
در سال ۱۹۹۰ بنابر دستور رئیس جمهور کره جنوبی همه گروه های تبهکاری تحت تعقیب قرار گرفته و دستگیر می شوند. در این بین فردی به نام چوایک هیون نیز دستگیر می شود که متهم به رشوه دادن برای ساخت هتل ها و مراکز تفریحی و رانت خواری است. همچنین اتهاماتی چون آدم ربایی، ضرب و شتم در پرونده ی او دیده می شود. چوایک هیون که کارمند ساده اداره گمرک بوسان است با سوء استفاده از موقعیت خود در کار های خلاف وارد شده و از اعمال هرگونه قانون شکنی ابایی ندارد...


لی داگیل که نقش ان را جانگ هیوک بازی میکند ارباب زاده ای است که به یکی از برده های زن خانه اش علاقه مند است. برادر این زن خانه ارباب خود را به آتش کشیده و باعث می شود لی داگیل هر چه که داشته از دست بدهد. لی در خیابان ها سرگردان می شود و به دلیل کینه ای که از برده ها به دل گرفته شکارچی برده می شود. او با تشکیل یک گروه سه نفره به شکار برده ها می رود. ده سال از این اتفاق می گذرد و ...

یک گروه از سربازان کره ای برای بررسی یک منطقه نگهبانی فرستاده می شوند. در ابتدا به نظر می آید آنجا خالی از سکنه باشد، اما سربازان اجساد مرموز و قطعات تکه تکه شده بدن را در سراسر منطقه پیدا می کنند. آنها پس از بررسی های بیشتر یک بازمانده پیدا می کنند که یک تبر خونی در دست دارد. طولی نمیکشد که بازمانده به کما می رود و سوالات بیشتری برای آنها به وجود می آید...