
«نيل پيج» (مارتين)، بازارياب پرکار، قصد دارد براي تعطيلات نزد خانواده اش در شيکاگو برود. او در راه رسيدن به فرودگاه در ترافيک گير مي کند و چمدانش را به اشتباه در يک تاکسي جا مي گذارد. هواپيما تأخير دارد. «نيل» در فرودگاه با مرد چاق و پر سر و صدايي به نام «دل گريفيث» (کندي) آشنا مي شود و به رغم ميل باطني خود با او هم راه مي شود.

شهر کيهاني «گلوله هاي فضايي» با کمبود هوا براي تنفس روبه رو است و به همين دليل، «رئيس جمهور اسکروب يوگورت» (بروکس) به فرمانده ي سفينه ي فضايي اش «دارک هلمت» (مورانيس) مأموريت مي دهد تا با ربودن «شاهزاده خانم وسپا» (زونيگا) دختر پادشاه سياره ي «درويديا» اتمسفر سياره را به دست آورد...

بيست سال پيش در کيپ کاد. «آلن بائر» پسر بچه ي هشت ساله، از قايق به درون آب پرت مي شود و پيش از نجات، يک پري دريايي را مي بيند. زمان حاضر، نيويورک. «آلن» (تام هنکس) که فکر مي کند نمي تواند عاشق شود، دوباره به کيپ کاد برمي گردد و بار ديگر پري دريايي (هانا) او را نجات مي دهد.