مردی پس از سفری به خانه خود باز می گردد. در میانه راه او عاشق زنی جوان می شود. تنها مشکل اینجاست که خانواده زن قسم خورده اند همه اعضای خانواده مرد را به قتل برسانند...
«چارلى» ( چاپلین )، شیشه بر دوره گرد، با پسربچه اى ( کوگان ) که مادرش او را رها کرده زندگى میکند. پسر بچه، شیشه ى پنجره هاى خانه ها و مغازه هاى مردم را با پرتاب سنگ میشکند و براى ناپدرى خود کار جور میکند.